نیکان
بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار تو كز محنت ديگران بی غمی نشايد كه نامت نهند آدمی
سعدی شیرازی
در بعضی جاها به جای «یك پیكرند»،كلمه ی«یكدیگرند»آمده است: بنی آدم اعضای یكدیگرند كه در آفرینش ز یك گوهرند به نظر شما كدام یك از این ها،درست است؟ به نظر من،هر دو می تواند درست باشد زیرا: «بنی آدم اعضای یك پیكرند»درست می باشد؛چون یك پیكر و بدن،از اعضای گوناگونی تشكیل شده است و هر گاه یكی از این اعضا دچار مشكل شود،دیگر اعضای بدن،تلاش می كنند تا نقص و كمبود به وجود آمده در آن عضو را تا حد امكان برطرف نمایند. ولی اگر بگوییم:«بنی آدم اعضای یكدیگرند»،از يك نظر،این معنا را می دهد كه"من سر شما هستم و شما مثلا دست من هستید.".در این حالت،به نظر می آید كه معنای درستی ندارد؛ولی می تواند این معنا را هم بدهد كه هر بنی آدمی،عضوی از بنی آدم دیگر محسوب می شود و اگر یك نفر،دچار مشكل شود در واقع عضوی از اعضای فرد دیگری دچار مشكل شده است.یعنی انسان ها به هم تنیده هستند و انسان موجودی اجتماعی است و همه به كمك و یاری هم نیاز دارند.اگر از این منظر نگاه كنیم،«بنی آدم اعضای یكدیگرند»نیز معنای درستی دارد. هرچند كه باید به نسخه های خیلی قدیمی مراجعه شود تا ببینیم كه آیا سعدی شیرازی،كدام یك از این ها را به كار برده است؟ولی نسخه بسیار قدیمی را از كجا پیدا كنیم؟اگر هم پیدا كردیم،از كجا معلوم كه آن قسمتش پاك نشده باشد! اصلا چه اهمیتی دارد كه این قدر به خود زحمت بدهیم و وقت بگذاریم؟(آیه ی قرآن نیست كه حتی یك حرف هم نباید عوض شود).هر دوی این عبارات هم از لحاظ آهنگی،برای شعر مذكور،مناسب و زیبا هستند و هم هر دو معنای درست و منطقی می دهند. پس این بسته به سلیقه ی افراد است كه هركس از هر كدام از این عبارات خوشش می آید همان را استفاده كند. و اینگونه دعوا بر سر این موضوع كه كدام یك از اینها درست است به پایان رسید...
بار دیگر مدافع حرمی عطر و بوی حرم حضرت زینب (س) را برایمان به ارمغان آورده بود. برای وداع با پیکر شهید پا به حسینیه معراج الشهدای تهران گذاشتیم.
صدای گریه مردی( فرزاد قاسم زاده برادر شهید) توجه همه را جلب کرده بود. حال خودش را نمی شناخت. آنقدر بغض در گلو داشت که بلندبلند درد دل می کرد. میگفت «روز اربعین در کربلا بودم که به من زنگ زد و گفت داداش! زیارتت قبول باشه. منم به زودی برمی گردم و میام کنارتون. یدالله مثل همیشه بر قولش ماند و امروز آمد.»
به اینجا که رسیدیم نمیدانم چه اتفاقی افتاد ناگهان حاضرین صبرشان تمام شد؛ گویی دل پرغصه جمع برای آتش گرفتن نیاز به یک جرقه داشت و آخرین خاطره این برادر از برادر شهیدش اشک و آه همه را درآورد.
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان نیکان و آدرس ataataee.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. نويسندگان |
||
|